عکس های جانسو دره
جانسو دره (تلفظ ترکی استانبولی: [dʒanˈsu deˈɾe]) (زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۸۰ در آنکارا) یکبازیگر و مدل ترک است.
جانسو دره (تلفظ ترکی استانبولی: [dʒanˈsu deˈɾe]) (زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۸۰ در آنکارا) یکبازیگر و مدل ترک است.
ملک دختری کوچک هست که در خانواده هیچکس به او توجه نمی کند او در خانه
ای که ناپدری به او ظلم میکند بزرگ شده است و مادرش از روی فقر رو به کار
در میخانه های ترکیه میکند ملک دختری تنهاست که فقط تنها همدم او یاد پدرش و
خرگوشی هست که با او بازی میکند.
روزی بین اون و ناپدری و مادرش اتفاقاتی می افتد که ملک دیگر راهی جز ترک خانه ندارد و باید به دنبال علاقه و چیز هایی که دوست دارد برود و در دیگر موضوع سریال فردی به نام زینب با بازی جانسو دره حضور دارد او از دانشگاهی که درخواست کار داده پذیرفته میشود و کار مورد علاقش را پیدا میکند ولی لحظه ای تمام برنامه هایش بهم میخورد و میفهمد که زندگی فقط برنامه ها نیستبلکه زندگی عبارت از اتفاق هاست او در یک جریان و اتفاق با ملک دختر تنها و بیچاره آشنا میشود و حالا زندگی این دو فرد تنها به هم گره میخورد ملک و زینب حالا چه چیزهایی در سر دارند برای دوری از ظلم ها و تنهایی ها و ملک برای دوری از ناپدری و مادرش با زینب که خود دختر تنهایی بوده فرار میکند و در ادامه داستان درام با بازیگران خاص و حرفه ای خود ادامه پیدا میکند ….
زینب دختری تنهاست که از پرورشگاه او را به مادری پذیرفته اند و او را بزرگ کرده اند او عاشق عکاسی است و دور از نامادری اش در شهری کوچک زندگی میکند او غم اینکه مادر واقعی اش او را به پرورشگاه سپرده و او را تنها گذاشته را دارد و همیشه به دنبال مادر واقعی خود میگردد او کار مورد علاقه خود را پیدا کرده و وقتی دارد به سفر برای کار مورد علاقه خود میرود با دختری به نام ملک که بعد اسم او را درنا میگذارد که مثل خودش تنهاست و البته مورد ظلم ناپدری و بی محبتی مادرش هست برخورد میکند او حالا فقط به فکر نجات این دختر از این خانواده و راهی برای فراری دادن این دختر از زندگی پر از غم میشود
ملک یا درنا دختری تنهاست که در خانواده ای که ناپدری ظالم و مادری بی محبت هست بزرگ شده است او دفترچه ای دارد که تمام چیزهایی که ارزویش هستند و به انها علاقه دارد را یاداداشت میکند او در خانه کار میکند و ناپدری اش همیشه او را کتک میزند روزی ملک اتفاقی برایش می افتد و او دیگر این زندگی را دوست ندارد تا اینکه به معلم خود زینب علاقه میبندد و راهی برای فرار از این همه ظلم پیدا میکند
خاله مادر زینب هست که او را در بچگی به پرورشگاه سپرده و خود سال های زیادی را در زندان سپری کرده حالا او آزاد میشود و دختر خود زینب را اتفاقی میبند ولی دخترش زینب بی خبر هست که مادر واقعی اش خاله ای هست که به او و ملک کمک کرده …
شعله مادر ملک است شغل او در میخانه های ترکیه کار کردن است او بی محبت است و اصلا توجه ای به ملک تنها دخترش نمیکند وی زندگی و گذشته پیچیده ای دارد …